غصب و تصرف در مال غیر

 

اگر نهی از منکر مستلزم شکستن نوار موسیقی یا محو کتاب گم‌راه‌کننده یا تصرّف در آنتن ماهواره و … باشد، این عمل چه حکمی دارد؟

 

 

از بین بردن وسایل گناه با قدرت و عدم خوف ضرر و خطر، بر همه لازم است و مقصود، فقط از بین بردن امکان استفاده‌ی از آن در حرام است.[۱] [۲]

ادامه مطلب …

احتمال ابتلای فرزند به گناه

 

مواردی که پدر یا مادر احتمال عقلایی می‌دهد که طفل یا فرزند بالغ به این گناهان[۱] مبتلا شده، آیا مجاز به تجسّس می‌باشد؟ در فرض جواز آیا این پی‌گیری برای رسیدن به اطمینان واجب و لازم است؟ اگر این پی‌گیری مستلزم «غیبت»، تحت فشار گذاشتن و اذیّت طفل، تصرّف در اموال او یا حتّی ضرب و شتم از سوی آنان باشد، جایز است یا خیر؟ اگر همین احتمال را مربّی نسبت به طفل یا فرد بالغی که تحت تربیت اوست بدهد، آیا موارد فوق‌الذّکر جایز هستند؟

ادامه مطلب …

تجسس در مسائل خانوادگی

 

تحقیق از مسائل شخصی و خانوادگی یا مفاسد اخلاقی افراد، چه حکمی دارد؟

 

 

در صورتی که در خفا انجام گرفته، جایز نیست.[۱]

ادامه مطلب …

غصب و ظلم بر دیگری

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:

«لَا یَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا بِطِیبَهِ نَفْسٍ مِنْهُ.»

هدایه الأمه إلى أحکام الأئمه علیهم السلام، ج۸، ص۲۴۷

اموال هیچ مسلمانی حلال نمی شود، مگر با رضایت او

 

رسوایی؛ نتیجه تجسّس و عیب جویی

«إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یَخْلُصِ الْإِیمَانُ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِینَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی بَیْتِهِ.»

الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۳۵۴

ادامه مطلب …

قسمت ۴: کوله پشتی اسرار آمیز

قرار بود چهارشنبه حرکت کنیم و بچه‌ها هم نهایتاً تا یکشنبه رضایت‌نامه ولی‌شون رو بیارند. آخه به هر حال بعد از چند جلسه شورا، مدرسه تصمیم داشت بچه‌ها رو به یک سفر تفریحی ببره.

ادامه مطلب …

غیبت

دو تعریف متفاوت برای «غیبت» بیان شده است:

  1. ذکر عیب مخفی مؤمن در غیاب او.
  2. ذکر عیب مؤمن در غیاب او به‌طوری که اگر بشنود، بدش آید و ناراحت شود.

تربیت جنسی از منظر قرآن و حدیث

در این کتاب کاربردی و آموزشی، با تحقیق در آیات و روایات، اهداف، مبانی، اصول و روش های تربیت جنسیِ مبتنی بر آن مبانی و اصول، استخراج و تبیین شده است. در این اثر معیارهای رفتارهای بهنجار جنسی و تمایز آن از رفتارهای ناهنجار مطرح شده و نمونه هایی از آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب حاضر با توجه به تجربه های بشر و مشکلات جنسی امروز جوامع، سعی کرده است در پرتو آموزه های قرآنی و حدیثی، سمت و سوی تربیت جنسی را تبیین کند و آگاهی های مناسبی برای والدین و مربیان فراهم آورد.

این کتاب با متنی ساده و مملو از مراجعات به نظریات مختلف جامعه شناسانه و روان ‌شناسانه، محتوایی غنی با رجوع به آیات و احادیث در این حوزه فراهم کرده است. بخش اول این کتاب، مبانی تربیت جنسی است که در فصل‌ های مبانی و کلیات، مبانی تربیت جنسی، مبانی و اصول تربیت جنسی، به طرح اصول مرتبط با مبنای وجود غریزه جنسی، تمایل به معنویت و فضیلت دوستی، نیاز به انسان همدم، زیبا دوستی و نیاز به محبت پرداخته است.

در بخش دوم شیوه ‌های آموزش و تربیت جنسی، در قالب شیوه ‌های تربیت جنسی پیش از ازدواج، در دوره‌ ازدواج و پس از آن مورد بحث قرار گرفته است.

بخش سوم در رابطه با رفتارهای ناهنجار جنسی است که در آن پس از بررسی عوامل و راه‌ های پیشگیری و درمان این نوع رفتارها، به بحث درباره انواع ناهنجاری جنسی و عوامل ناهنجاری ‌های جنسی پرداخته شده است.

ویژگی مهم این کتاب این است که ضمن بحث و طرح مسئله‌ دقیق با رجوع به روایات مربوطه، دایره ‌المعارفی از دستور العمل ‌های روایی مربوط به ازدواج و تربیت جنسی از تغذیه تا احکام مربوط به زمان و مکان‌ های مستحب و … را مورد نظر قرار داده است. رجوع به مباحث علمی، در ضمن رجوع به مباحث حدیثی، از این کتاب هم گنجینه خوبی برای محققین و هم مجموعه خوبی برای رجوع افراد در شرف ازدواج، تربیت فرزند و … فراهم آورده است.

در این کتاب، توصیه های بسیار کاربردی برای پیش از ازدواج، زمان ازدواج و راه های بهبود روابط زناشویی و پرهیز از افراط و تفریط و راه های رضایت بیشتر زوجین از روابط جنسی (شرایط زمانی، مکانی و روانی)، تربیت فرزندان از کودکی تا بلوغ، با توجه به دستورات اسلام در خصوص آشنایی با مسائل جنسی و … درج شده است. در این زمینه‌ها علاوه بر ذکر آیات و روایات، نظرات کارشناسان برجسته داخلی و خارجی همراه با تحلیل های مشاوران خانواده نیز در کتاب دیده می شود.

حجت الاسلام «علی نقی فقیهی»، نویسنده کتاب که عضو انجمن تعلیم و تربیت حوزه نیز هست درباره این کتاب می گوید:

«تربیت جنسی باید از همان ابتدای طفولیت به گونه ای انجام شود که بتواند آرامش را در انسان‌ها تامین کند. از دیگر خصیصه هایی که همه انسان‌ها دارند، زیبایی پسندی است. این قوه، به عنوان استعداد باید بارور شود. در هر مرحله ای از تربیت جنسی، آدمی از دوره طفولیت تا بزرگسالی مسایلی را زیبا می داند. از این رو، «زیبا پسندی» از نکات مهم جهت دهی به مسیر رشد بشر است. البته این مقوله جنبه های مادی و معنوی دارد که باید پرورش آن به گونه ای باشد که هم زیبایی های مادی و هم زیبایی های معنوی را در بر بگیرد و انسان به تدریج زیبایی های معنوی را بر مادی ترجیح دهد …

اگر از دوران کودکی، پایه تربیت جنسی فرزند به درستی و در خانواده ای سالم و بالنده شکل گیرد به گونه ای که والدین آگاهانه در خصوص نیاز‌ها و شرایط فرزند آگاهی داشته باشند و با وی دوستانه رفتار کنند، مشکلات به طور چشمگیری کاهش می یابد. چنان که بررسی‌ها نیز نشان می دهد افرادی که در خانواده های آشفته رشد یافته اند بیشتر در برابر آسیب‌ها و بزهکاری‌ها هستند. از نکات موثر در شکل گیری شخصیت فرزند سالم، بروز رفتارهای مهرآمیز به وسیله والدین است، زیرا شواهد حکایت از آن دارد که کمبود محبت به بروز مشکلاتی مانند چالشهای جنسی در فرزندان منجر می شود. در روایتی آمده فردی به امام صادق علیه‌السلام گفت: شما به فرزندانتان بسیار محبت می کنید در حالیکه وی امام بعد از شما نیست. امام علیه‌السلام فرمودند: به دو جهت محبت می کنم؛ نخست به خاطر خودش و سپس برای همان برادری که قرار است امام باشد. براساس این آموزه تربیتی، چنان‌چه شاکله شخصیتی فرزندان با محبت شکل گرفت، آن‌ها دیگر دچار انحراف و اعوجاج نمی شوند.»

یادداشت ۳: اجتهاد، امری تخصصی (۳)

سخن بر سر مشکلات موجود در فهم متون دینی و لزوم تخصّص برای دستیابی به مراد شارع بود. عنوان نخستی که بحث را در رابطه با آن آغاز نمودیم، شرایط نزول آیات و صدور گفتار حضرات معصومین علیهم‌السلام بود.

در مورد شأن نزول آیات و فضای صدور روایات، مختصر بیانی صورت گرفت. یکی دیگر از مباحثی که به شرایط نزول آیات و بیانات حضرات معصومین علیهم السلام باز می‌گردد، بحث لغت عرب و معنای آن در زمان نزول آیات و صدور روایات است.

الفاظ و لغات عرب در پهنه‌ی جغرافیایی و در طول تاریخ دستخوش تغییرات شده‌است. بنابراین آشنایی با لغت برای فهم کلام امام علیه‌السلام تنها به معنای مشهور و امروزی لفظ بر‌نمی‌گردد.

به عنوان نمونه به چند مورد کلی در نقش فهم معنای لغوی در زمان و مکان نزول کلام الهی و صدور کلمات معصومین علیهم‌السلام، اشاره می‌کنیم:

  1. اختلاف در معنای الفاظِ اندازه گیری؛ در آن زمان برای سنجش وزن، حجم، مساحت، قیمت و … الفاظی به کار می‌رفته، که لزوماً در همه‌ی نقاط ممالک عرب زبان، معنای یکسانی نداشته است. برای نمونه معنای «رطل» در عراق با «رطل» در مدینه متفاوت بوده. فهم این‌که امام علیه‌السلام در بیان حکم الهی، مقصودشان از این الفاظ کدام معیار بوده‌است، کار بسیط و ساده ای نیست و نیازمند تحقیق و ممارست است تا دانسته شود که امام علیه السلام در کدام موضع، با کدام راوی، از کدام منطقه، در مورد چه مساله ای و در کدامین فضای فقهی موجود در آن زمان؛ کلامشان را فرموده اند، تا بتوانیم معیار صحیح را به‌دست‌آوریم.
  2. مصطلح شرعی؛ گاه الفاظ در طول استعمالات کثیر شارع و متشرّعه، در کلام معصوم علیه‌السلام معنایی اصطلاحی و خاص غیر از معنای لغوی خود خواهد داشت و مثلا «خمس (یک پنجم)»، برای مالی با خصوصیات خاص که متعلق به امام علیه‌السلام است به کار برده‌می‌شود. اما این اصطلاح از چه زمانی حاصل شده است؟ آیا در همه ی کاربردهای اهل بیت علیهم السلام چنین معنای اصطلاحی مورد نظر بوده، یا ممکن است با توجه به قرائن، در معنای لغوی یا اصطلاحی دیگری به کار برده شده باشد؟ اینها مطالبی است که با رجوع ساده به لغت یا برخی روایات به‌دست‌نمی‌آید و نیازمند کار تخصصی و ممارست است.

  1. مشترکات لفظی؛ دو عنوان فوق در واقع نمونه هایی از این عنوان است. ما در زبان عربی همچون فارسی و شاید دیگر زبان‌ها، الفاظی داریم که دارای دو معنای متفاوت هستند، که کاربرد آنها در هر یک از آن معانی و القای آن به مخاطب، نیازمند قرینه و شاهد است. مثل لفظ «شیر» در فارسی که القا و فهم هر یک از معنای سه گانه ی آن در استعمال متکلم و فهم مخاطب، نیازمند به کارگیری قرینه و شاهد است. این مشترکات لفظی گاه در گذر زمان به وجود می‌آیند و گاه به گونه ای است که به «نقل» می‌انجامد، یعنی اولاً لفظ در معنایی به خصوص به کار می‌رفته است، اما اکنون در معنای دیگری به کار می‌رود و معنای گذشته مطرود گردیده. از این روست که در فهم کلماتی مثل «وطن»، «غنا»، «امر»، «لاینبغی»، «یکره» و هَیَئاتی مانند «صیغه ی امر در عربی» نیازمند بررسی شواهد و استعمالات زمان صدور روایات هستیم، تا مراد شارع از این الفاظ را به دست آوریم. این کار با مراجعه ی ساده به کتب لغت قدیم و جدید میسور نیست.

به طور خلاصه، گستره ی جغرافیایی زمان صدور روایات و هم چنین گستره ی زمانی صدور روایات (چیزی در حدود سه قرن از زمان بعثت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تا غیبت صغرای حضرت صاحب الزمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) سبب می‌شود که فهم معنای لغات و ترکیب های ادبی روایات، نیازمند دقتی فزون‌تر از یادگیری زبان عربی و مراجعه به کتب لغت باشد.

به این مطلب باید بحث گذر زمان در نقل‌های راویان را نیز افزود و در کنار آن به دگرگونی معنای برخی لغات در زمان کنونی نسبت به معنای زمان صدور، توجه لازم را داشت، تا غفلت از آن سبب نشود که معنای امروزی را به کاربرد آن زمان نسبت دهیم.

شاید بد نباشد اشاره ای نیز به نکته ای بنیادی‌تر داشته باشیم تا تخصصی بودن اجتهاد و فهم مرادات شارع از متون دینی بیشتر آشکار شود.

آن نکته این است که آیا لغت نامه ها و معانی نگاشته شده ی الفاظ در آن، صد در صد قابل اتکا و اعتماد است و به اتکای بدان می‌توان گفت که ما معنای درست کلام امام علیه السلام را دانسته ایم؟ به خصوص آنکه جمع کنندگان این لغت نامه ها خود دارای گرایشات عقیدتی و فقهی خاص خویش بوده و احتمال دخالت دادن آن در معنای ذکر شده را هم می‌دهیم. آیا خبره و آگاه بودن ایشان به استعمالات عرب برای قبول حرفشان کافی است یا باید ایشان را ثقه و راستگو نیز بدانیم؟ یا آنکه بالاتر رویم و بگوییم چنانچه در معنای لغتی از بیان این لغت نامه ها اطمینان حاصل نشد، نمی‌توان با اتکای بدان، حکم الهی را فهم کرده و مبنای عمل قرار دهیم؟

این نکته ی بنیادین در «اصول فقه» مورد توجه و بحث مجتهدین قرار می‌گیرد و با مبانی عقلانی و عقلایی بر سر آن گفتگو میشود. ما نمی‌خواهیم به نتیجه ی آن بپردازیم، تنها غرض آن بود که نشان دهیم حتی در وادی لغت چه از نظر دیدگاههای کلان و بنیادی و چه از نظر دیدگاههای خرد و جزئی، نیازمند کار تخصصی و تحقیقی و ممارست نسبت بدان هستیم و اینگونه نیست که بتوان با یادگیری اندکی زبان عربی و سپس مراجعه به لغت نامه، فهمی درست از تمام مقاصد دین به دست آورد.

قسمت ۳: پول پدری

تیک تیک ثانیه‌شمار ساعت، دیگه برای همه تکراری شده بود. مامان که کمی از دیر کردن نسرین نگران شده بود، مدام به ساعت نگاه می‌کرد و از بابا می‌پرسید:

امشب نسرین دیر نکرده؟ مگه مدرسه تا ساعت چند براشون کلاس جبرانی گذاشته بود؟ آقا پاشو یه زنگ به مدرسه‌شون بزن!

بابا هم برای اینکه از دخترش دفاع کنه، یه جوری که وانمود کنه که خودش هم اصلاً نگران نیست، گفت:

نه خانم، نگران نباش، الان دیر یا زود از راه می‌رسه؛ از طرفی هم خوبه دیر بیاد؛ ما بیشتر فرصت داریم برای جشن تولدش خونه رو آماده کنیم.

بعد بابا رو کرد به من و محسن و گفت:

پسرها! شما هم اگه ایده‌ای دارید تا جشن تولد امشب، برای نسرین شیرین‌تر بشه بگید… به هر حال خواهرتونه.

از بابا این حرف‌ها عجیب نبود؛ هم به هر حال نسرین، دختر یکی یه دونه‌اش بود و او رو خیلی دوست داشت و هم می‌خواست ما نگران دیر کردنش نشیم و هم این انتظار تلخی که برای اومدش می‌کشیدیم خسته کننده نشه.

نیم‌ساعتی، خودمون رو به آماده‌ کردنِ بیشتر وسایل جشن مشغول کردیم که یک دفعه زنگِ درِ خانه به صدا در آمد؛ خانم بلاخره تشریف آوردند …

معلوم بود که بابا از اومدنش خیلی ذوق کرده‌اند؛ به هر کدوم از من و محسن یک فِشفِشه داد که با ورود نسرین اون‌ها رو روشن کنیم؛ مامان هم دوید و کیک تولد رو با شمع‌هاش آورد. همین که نسرین وارد خونه شد بابا او رو در آغوش گرفت و تولدش رو تبریک گفت. پیش خودم گفتم:

عجبا!! انگار نه انگار این همه دیر کرده، حالا اگه من دیر کرده بودم باید هزارتا جواب می‌دادم که تا الان کجا بودم!

من تمام شخصیت بابام رو خیلی دوست دارم به جز این تبعیض بین ما و نسرین. دیگه به هر حال نسرین خانمِ بابا هستن دیگه!

خلاصه خستتون نکنم، با یه شور و حالی اون شب، تولد خواهرم برگزار شد؛ من و محسن با همدیگه یک مانتوی خیلی گران به عنوان کادوی تولد بهش دادیم، (بگذریم که البته پولش رو بابا بهمون داده بود وگرنه حاضر نبودیم اون مانتو رو بخریم) مامان هم یک روسری خیلی خوشگل بهش کادو داد. بابا هم یک فکر جالبی برای هدیه‌ی تولدش کرده بود:

مقدار نسبتاً زیادی پول رو (که البته ما نهایتاً نفهمیدیم چقدر بود) در پاکت زیبایی گذاشته بود و به نسرین داد و گفت:

دختر گلم، این هم کادوی من؛ از یکی از دوستانم -که از اعضای انجمن اولیا و مربیان مدرسه‌تون هست- شنیدم قراره از فردا یک نمایشگاه کتاب خیلی گسترده در مدرسه‌تون برگزار بشه. بهترین کتاب‌های کمک درسی و اخلاقی و مهارتی و … رو قراره بیاورند و با تخفیف خیلی خوبی بفروشند.

همه‌ی این پول، هدیه‌ی من به تنها دختر عزیزم هست ولی می‌خوام یه قولی هم بهم بدی و حتماً حتماً حداقل با یک پنجم این پول برای خودت از نمایشگاه کتاب مدرستون یه سری کتاب بخری.

نسرین که از دیدن این همه کادو خیلی خوشحال شده بود، به بابا قول داد و از همه‌ی ما برای هدیه‌ها تشکر کرد.

غافل‌گیری‌های بابا برای اون شب تمومی نداشت؛ زنگِ در به صدا در اومد و معلوم شد که بابا برای شام، از بهترین رستوران محله غذا سفارش داده تا بیش از پیش به نسرین خوش بگذره.

اون شب با تمام خوشی‌هاش برای نسرین تموم شد؛ البته بماند که رفتارش اون شب کمی عجیب بود؛ اگرچه از جشن تولدش خوشحال شده بود ولی خیلی نگاهش به گوشیش بود، مثل کسی که منتظر پیام کسی هست. اگه پیامی هم براش می‌اومد، سریع گوشیش رو بر می‌داشت و با یه ذوقی جواب می‌داد و باز هم منتظر پیام بعدی؛ انگار نه انگار ما هم در کنارش بودیم…

صبح فردای اون روز، مامان صبحانه رو برای من و نسرین آماده کرد و خودش رفت و خوابید. تقریباً بیشتر روزها من و نسرین تنهایی با هم صبحانه می‌خوریم و حتی تا یه جایی از مسیر رو در راهِ رفتن به مدرسه با هم میریم. جالب بود که اون روز کادوهای دیشب من و محسن و مامان رو پوشیده بود. همین باعث شد که من سرِ صحبت رو باز کنم:

چه باحال شدی… خیلی بهت میاد!

ممنونم داداش، دستت درد نکنه

راستی با پول بابا می‌خوای چه کتاب‌هایی بخری؟

کتاب بخرم؟ برای چی کتاب بخرم؟!

همون که بابا گفت که با یک پنجم اون پول، کتاب بخر.

آهان … فهمیدم. واقعاً دلت خوشه… کی حوصله داره کتاب بخونه، الان یه عالمه خرج دارم که انجام بدم؛ کتاب خریدن دیگه چیه!

من که یک دفعه جا خورده بودم و داشتم از این حرفش شاخ در می‌آوردم، با تعجب پرسیدم:

آخه بابا گفت حتماً با اون مقدار کتاب بخر

آره، بابا گفت ولی برای خودش گفت! من می‌خواستم کلی چیزهای جور وا جور برای خودم بخرم. همه‌ی پول تو جیبی‌هام رو دیشب خرج کردیم و خیلی هم خوش گذشت.

دیشب؟ مگه دیشب کلاس فوق‌العاده در مدرسه نداشتید؟

دیگه حسین داری خیلی سوال می‌پرسی! زود باش صبحانه‌ات رو تموم کن امروز کمی عجله دارم … بدو، زود باش!

خیلی حس بدی بهم دست داد… آخه واقعاً نامردی بود! این همه بابا، نسرین رو دوست داره، اصلا لباسی که امروز پوشیده بود رو در حقیقت بابا براش خریده بود؛ بعد سر سفره‌ای که بابا برامون فراهم کرده بود، در خونه‌ای که بابا در اختیارمون گذاشته بود و با پولی که بابا بهش داده بود گفت «بابا برای خودش گفته»!!

اصلاً فکر نمی‌کردم نسرین این طوری فکر کنه! خیلی بی‌انصافی و نامردی بود که جواب این همه محبت رو می‌خواست این طور بده.

در حالی که مات و مبهوت بودم، با نسرین با هم رفتیم از درِ خونه خارج بشیم که کفش‌هاش رو دیدم و یادم افتاد بابا اون کفش‌ها رو برای روز دختر یعنی میلاد حضرت معصومه علیها سلام براش هدیه گرفته بود و بیش از پیش، از این رفتارهای نسرین بدم اومد.

در راه هم خیلی انگیزه‌ای برای حرف زدن باهاش رو نداشتم که نزدیک یک ایستگاه اتوبوس بهم گفت:

حسین تو بقیه‌ی راه رو تنها برو، من کمی اینجا کار دارم

من هم که اصلا حوصله‌اش رو نداشتم، باهاش خداحافظی کردم و راه خودم به سمت مدرسه رو ادامه دادم. در تمام مسیر داشتم یک سنگ کوچکی رو مرتباً شوت می‌کردم و به این فکر می‌کردم که برای چی این قدر حالم گرفته شد؟ نکنه حسودیم نسبت به محبت بابا به نسرین بود که این جوری داشت خودش رو نشون می‌داد یا واقعاً این کار نسرین زشت و نامردی بود که نمک بخوری و نمکدون بشکونی!