وقف و باز ماندن پرونده اعمال

آیه الله لطف الله صافی گلپایگانی:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله «إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلّا من ثلاث: صدقه جاریه، أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له» مسأله وقف و صدقات جاریه، ریشه قرآنی و ولایی دارد و از عصر ائمه طاهرین بوده است، و به یک معنا می‌شود گفت مصداق اکمل و اتم حدیث شریف «اذا مات ابن آدم»، شخص پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است. این همه علمی که از آن بزرگوار باقی مانده است و این همه خیرات و خوبی‌ها که وجود دارد از برکات آن حضرت است و بعد از ایشان هم از برکات اهل بیت آن حضرت می‌باشد. صدقات جاریه همه به واسطه وجود مبارک پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله برقرار شده است و بالخصوص توجه به موقوفات از شخص امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام بوده است که خود آن‌ها در موارد زیادی وقف کرده‌اند.

ادامه مطلب …

آموزش اهمیت حق الناس

علامه کرباسچیان:

بعضی دانش‌آموزان نسبت به حق الناس آموزش ندیده اند و نمی‌دانند که دزدی خلاف و حرام است. در واقع به بدی این کار علم ندارند. در این صورت باید مسائل و احکام مربوط به آن‌ها گفته شود.

ادامه مطلب …

امنیت روحی مردم

آیهالله صافی گلپایگانی:

حرمت «تجسس» از عیوب اشخاص و حسن حفاظت از اسرار مردم و حرمت سوء ظن و متهم کردن اشخاص، و حرمت شنود مکالمات بین مردم همه از احکامی است که باید رعایت شود تا مردم امنیت روحی داشته باشند و به هم بدبین نگردند.این دستورات در سطح عمومی باید رعایت شود و تخلف از آنها، تجاوز به حریم آسایش و آزادی شرعی اشخاص است، اما در داخل یک مؤسسه یا یک دانشگاه یا سازمان بزرگ اگر مؤسس برای اداره آن‌جا بخواهد ضوابطی را معین کند و احوال کارمندان را تحت نظر بگیرد؛ که از مقررات تخلف ننمایند، و به آن‌ها هم وضع کنترل و حراست گفته شده باشد، و آن‌ها هم با اطلاع در آن‌جا عضویت یابند، ظاهراً اشکال ندارد.

ادامه مطلب …

عیب جویی بالاترین معایب

ملا احمد نراقی:

روزی آن سرور بر منبر برآمد، و به صدای بسیار بلند که زنان در خانه های خود می شنیدند، فرمود: «یا معشر من اسلم بلسانه و لم یسلم بقلبه». یعنی: ای گروهی که به زبان اسلام آورده‌اید، و دل شما از مسلمانی خالی است، «تجسس» لغزش‌ها و عیوب مسلمین را نکنید به درستی که هر که در صدد و عیب‌جویی مسلمانان باشد، خدا عیب‌جویی او را می‌کند. و هر که خدا عیب‌جویی او را کند، او را رسوا می‌گرداند».

ادامه مطلب …

پاکدامنی و عفاف

آیت الله سیستانی:

دختران را به پاکدامنی و عفاف سفارش اکید می‌کنم؛ زیرا زن به خاطر ظرافتی که دارد، در برابر پیامدهای ناشی از بی‌توجهی به عفاف آسیب‌پذیرتر است، پس دختران باید مراقب باشند که فریب احساسات پوچ را نخورند و درگیر وابستگی‌های گذرایی نشوند که لذتشان فناپذیر، ولی پیامدهای ناگوارشان جاودان است، و دختران را نشاید که به چیزی جز زندگی پایدار که سعادت و خوشبختی آن‌ها را ضمانت می‌کند، بیندیشند؛ چه برازنده است زنی که با حفظ سنگینی و متانت ظاهر و رفتار خویش، به امر زندگی و کار و تحصیل خود می‌پردازد.

… تشکیل خانواده مایه انس و لذت انسان، و موجب جدّیت در کار است و وقار و احساس مسئولیت را در پی دارد و سبب می‌شود تا انسان همه نیروی خود را برای روز نیازمندی به کار گیرد و او را از بسیاری از امور نامشروع و پست حفظ می‌کند، تا جایی که در روایت آمده است: «هر که ازدواج کند نیمی از دین خود را پاس داشته است» و مهم‌تر از همه این موارد، تشکیل خانواده، سنّتی ضروری است که بیش از دیگر سنت‌ها بر آن تأکید شده و فطرتی است که انسان با آن سرشته شده است و هر که از این سنت روگردان شود به دشواری می‌افتد و به تنبلی و کسالت مبتلا می‌شود.[۱]

 


[۱] وب سایت معظم له: https://www.sistani.org/persian/archive/25268

مبادا وعده توبه شیطان فریبت دهد!

آیت الله سید احمد زنجانی:

حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکس چشمش را از حرام پر کند، خداوند در روز قیامت، چشم او را از آتش پر میکند، مگر اینکه توبه کند و برگردد؛ و هرکس با زنی که به او حرام است مصافحه کند، برمیگردد به خشم و غضب الهی؛ و هرکس معانقه و دست به گردن زنی که بر او حرام است بیندازد، در زنجیرآتش مقرون می شود با شیطانی که با هم به آتش انداخته می شوند.» مقصود آن است که زن در قرق باشد، مرد نامحرم از نگاه کردن و مصافحه و معانقه کردن با او خودداری کند. اسلام در این بارہ خیلی دقیق  امر به احتیاط و اجتناب کرده همین طوری که در ارتکاب این امور مرد، مورد خشم وعذاب الهی می شود زن هم اگر اطاعت او را بکند، او نیز همانطور به عقوبت مرد گرفتار خواهد بود مگر اینکه توبه و انابه کند. پس اگر خدا کرده کسی به محرم تو نگاه بد و یا با وی مصافحه و معانقه نامشروع بکند، چه قدر از او نفرت میکنی و از او دوری می کنی! حالا خودت نیز با محرم دیگری این گونه معامله کنی، از خودت هم باید بدت آید، تنفر کنی و فوراً توبه باید کنی. و مبادا با وعده توبه، شیطان فریبت دهد؛ با امروز و فردا کارت را بگذراند تا توفیق تویه و انابه هم درنیابی.[۱]

 


[۱] کتاب اربعینیات، ص ۲۸۷

خود را جای شاگرد خطاکار بگذار!

علامه کرباسچیان:

«از مهم ترین تعالیم اخلاقی، عیب پوشی است. مربی نباید در برخورد با دانش آموز خطاکار، پرده دری کند و آبروی او را ببرد؛ بلکه باید با نرمی و دلسوزی، مشکل او را پیدا کرده، در رفع آن بکوشد. خداوند عالم در قرآن کریم می فرماید:  وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما  (الفرقان ۷۲) «بندگان شایسته ی خدا از برخورد با اعمال ناپسند بزرگوارانه میگذرند»

 مربی باید خود را جای شاگرد خطاکار بگذارد و ببیند چرا او به این خلاف مبتلا شده است و سعی کند که وسیله ی اصلاح او را فراهم آورد. اگر او با بدبینی و عیبجویی به دانش آموز نگاه کند، هرگز نمی تواند مشکل او را درک کنند و راه حل اصلاح او را بیابد و نجاتش دهد. باید شخصیت و حریم بندگان خدا را حفظ کرد. نباید به محض این که از کسی گناهی دیدیم، پرده دری کنیم و ابروی او را ببریم و راه سعادت و کمال را برای همیشه بر او ببندیم؛ بلکه باید عیب دیگران را بپوشانیم و شخصیت انان را محترم شماریم تا به این وسیله ارزش خودشان را بفهمند و توبه کنند.

متأشفانه بعضی معلمان آبروی شاگردان خود را می برند و برای خوش آمد خودشان، شخصیت آنها را خرد می کنند. هر کس با آبروی انسانها بازی کند و شخصیت آنان را خردسازد، خدا را به غضب آورده است و در نتیجه از انسانیت فرسنگ ها دور خواهد شد.

اگر شاگردان ما عیب و گناهی دارند، ما هم به عیب ها و گناهانی مبتلاییم و اگر می خواهیم خداوند عالم از گناهان ما بگذرد و با نظر لطف و رحمت با ما رفتار کند، باید عیب دیگران را نادیده بگیریم و از خطاهایشان بگذریم. آیه ی شریفه می فرماید:

«وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم‏»

جوانی به مرحوم آقای قوام – که از بزرگان اهل منبر تهران بودکلماتی توهین آمیز گفت. به او گفتند: آقای قوام صاحب مقاماتی است و تو جوانمرگ خواهی شد. وقتی خدمت مرحوم قوام رسید و از گفته های خودش معذرت خواست، ایشان گفتند: کی؟ کجا؟ چی؟ و به طوری این کلمات را ادا کردند که آن جوان خوشحال شد و گفت: الحمدلله ایشان کلمات زشت مرا نشنیده است. آری، بزرگان این طورند.[۱]

 


[۱] وصایای استاد، ص ۶۹ و ۷۰

فرقی بین کنایه و تصریح نیست!

ملا احمد نراقی:

فرقی نیست در حرمت «غیبت»، میان کنایه و تصریح، بلکه بسا باشد که کنایه بدتر باشد. و «غیبت» به کنایه، مثل اینکه گویی: الحمدلله که خدا ما را مبتلا نکرد به همنشینی ظلمه، یا به حب ریاست، یا سعی در تحصیل مال. یا بگویی: نعوذ بالله از بی‌شرمی، یا خدا ما را محافظت کند از بی‌شرمی، و غرض از اینها کنایه به شخصی باشد که مرتکب این اعمال باشد. و بسا که چون خواهد که «غیبت» کسی را کند از راه ریا و تشبه به صلحا ابتدا مدح او را می‌کند و مذمت خود را نیز می‌کند چنانچه می‌گوید: فلان شخص چه بسیار خوب شخصی بود و روزگار او را نیز مثل ما کرد و از دست شیطان خلاصی نیافت. و بعضی از «غیبت» کنندگان هستند که چون می خواهند «غیبت» مسلمانی را کنند از راه نفاق، غم و اندوه خود را بر حال آن شخص اظهار می کنند و حال اینکه در دل خود، هیچ اندوهی ندارند، چنانکه می‌گویند: آه، چه قدر غصه خوردم دلم سوخت به جهت فلان شخص که بی آبرو شد. یا فلان عمل از او سرزد. یا به او اهانت رسید. خدا امر او را به اصلاح آورد. و این منافق اگر دوست او بودی و غم و اندوه او را خوردی پس اظهار حزن و دعا از خباثت باطن اوست و شیطان لعین او را بازیچه خود قرار داده، بر او امر را مشتبه کرده و بر ریش او می خندد و حسنات او را به باد می دهد و او چنان پندارد که خوب می کند. و نمی داند که تیزبینان عالم دانش و بینش، از احوال و اوضاع بیرون او، احوال درونش را درک می نمایند.[۱]

 

 


[۱] ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص۴۶۸

تقیّد به حق الناس

علامه کرباسچیان:

می‌گفتیم اگر کسی تکلیف واجبش را ترک کند یا گناهی را مرتکب شود؛ ممکن است خدا او را ببخشاید؛ اما اگر کسی به دیگری ظلم کند و حق او را بگیرد و به او مدیون شود، خدا از او نمی‌گذرد مگر آن که آن شخص از او بگذرد و او را حلال‌کند. قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه»‏ (زلزال ۸). وقتی آفتاب در اتاقی می‌تابد، چیزهایی در فضا دیده می‌شود که به آن‌ها ذره می‌گویند. در این آیه می‌فرماید: خدا –درمقام حساب- از این ذره هم نمی‌گذرد.

در کلاس می‌گفتیم: شخصی مختصری بدهکار بود. پس از مرگ به خواب پسرش آمد و گفت: در این عالم، به واسطه ی آن بدهی، گرفتارم؛ طلب او را بدهید. بعد از آن که پسرش بدهی او را داد -با آن‌که این خواب را به هیچ کس نگفته بود- پدرش به خواب فرد دیگری آمد و گفت: به پسرم بگو که بدهی ام را دادی؛ من راحت شدم.

در اثر این نوع تربیت، شاگردان نسبت به حق الناس مقیّد می‌شدند و وسایل مدرسه از قبیل میز، نیمکت، تخته‌سیاه و ماشین مدرسه را خراب نمی‌کردند؛ حتی گلی از باغچه‌ی کسی نمی‌کندند؛ جنسی از  مغازه‌ی کسی برنمی‌داشتند؛ بدون اجازه‌ی پدر و مادر سر جیبشان نمی‌رفتند؛ نوبت دیگران را در خرید نان و غیره رعایت می‌کردند؛ اگر پولی گم ‌کرده‌بودند، به پول‌هایی که پیدا شده‌بود- چون شک داشتند که مال خودشان است یا نه- دست نمی‌زدند؛ برای آن که گفته بودیم اگر کسی چیزی را که پیداکرده بردارد، ضامن می‌شود و باید آن را به صاحبش برساند. در نتیجه محیط مدرسه امن و آرام بود و چون کسی مضطرب نبود که مبادا جیبش را بزنند، سر کلاس با آرامش خاطر از درس استفاده می‌کرد.[۱]

 


[۱] وصایای استاد، ص ۱۱۷ و ۱۱۸

تربیت صحیح ، وظیفه والدین

مرحوم آیت الله گلپایگانی می فرمایند:

وظیفه الوالدین تأدیب أولادهم و تربیتهم على الأخلاق الکریمه و الآداب الحسنه و تمرینهم و تعویدهم علىٰ کرائم العادات و فعل الحسنات و منعهم عن کلّ عمل یضرّ بأنفسهم و بغیرهم و علىٰ ولیّ الأطفال تکمیل نفوسهم و سوقهم إلىٰ ما فیه‌ صلاحهم و سدادهم.[۱]

وظیفه‌ی والدین ادب نمودن و تربیت کردن فرزندانشان بر اخلاق نیکو و آداب پسندیده و تمرین و عادت دادن ایشان به عادات نیک و انجام دادن خوبی‌ها و منع نمودن ایشان از هر عمل آسیب‌رسان به خودشان یا دیگران است. بر ولی کودکان است که ایشان را به کمال رساند و به سمت آن‌چه صلاح و درستی ایشان در آن است بکشاند.

 

 


[۱] الدرّ المنضود فی أحکام الحدود ۲: ۲۸۲-۲۸۳٫