نوشته‌ها

تقیّد به حق الناس

علامه کرباسچیان:

می‌گفتیم اگر کسی تکلیف واجبش را ترک کند یا گناهی را مرتکب شود؛ ممکن است خدا او را ببخشاید؛ اما اگر کسی به دیگری ظلم کند و حق او را بگیرد و به او مدیون شود، خدا از او نمی‌گذرد مگر آن که آن شخص از او بگذرد و او را حلال‌کند. قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه»‏ (زلزال ۸). وقتی آفتاب در اتاقی می‌تابد، چیزهایی در فضا دیده می‌شود که به آن‌ها ذره می‌گویند. در این آیه می‌فرماید: خدا –درمقام حساب- از این ذره هم نمی‌گذرد.

در کلاس می‌گفتیم: شخصی مختصری بدهکار بود. پس از مرگ به خواب پسرش آمد و گفت: در این عالم، به واسطه ی آن بدهی، گرفتارم؛ طلب او را بدهید. بعد از آن که پسرش بدهی او را داد -با آن‌که این خواب را به هیچ کس نگفته بود- پدرش به خواب فرد دیگری آمد و گفت: به پسرم بگو که بدهی ام را دادی؛ من راحت شدم.

در اثر این نوع تربیت، شاگردان نسبت به حق الناس مقیّد می‌شدند و وسایل مدرسه از قبیل میز، نیمکت، تخته‌سیاه و ماشین مدرسه را خراب نمی‌کردند؛ حتی گلی از باغچه‌ی کسی نمی‌کندند؛ جنسی از  مغازه‌ی کسی برنمی‌داشتند؛ بدون اجازه‌ی پدر و مادر سر جیبشان نمی‌رفتند؛ نوبت دیگران را در خرید نان و غیره رعایت می‌کردند؛ اگر پولی گم ‌کرده‌بودند، به پول‌هایی که پیدا شده‌بود- چون شک داشتند که مال خودشان است یا نه- دست نمی‌زدند؛ برای آن که گفته بودیم اگر کسی چیزی را که پیداکرده بردارد، ضامن می‌شود و باید آن را به صاحبش برساند. در نتیجه محیط مدرسه امن و آرام بود و چون کسی مضطرب نبود که مبادا جیبش را بزنند، سر کلاس با آرامش خاطر از درس استفاده می‌کرد.[۱]

 


[۱] وصایای استاد، ص ۱۱۷ و ۱۱۸

وسایل پیدا شده ای که دانش آموزان از برداشتن آن‌ها امتناع می کنند


در محوّطه‌ی سالن‌ها یا کلاس‌ها، مداد، خودکار، مدادتراش پیدا می‌شود و در جایی نگه‌داری می‌شود؛ ولی دانش‌آموزان از بردن آن‌ها امتناع می‌نمایند. آیا کارمندان مدرسه می‌توانند از آن‌ها به نفع مدرسه یا شخص استفاده نمایند؟

 

باید از صاحبان اشیای گمشده جست‌وجو کرد و با گذشت یک سال یا حصول یأس از پیدا شدن آن‌ها، به فقیر صدقه دهند.[۱]

 

 


[۱] امام خمینی، استفتائات ۲: ۶۰۴، س ۱۲٫

استفاده از لوازم التحریر جا مانده


من در آزمایشگاه مدرسه کار می‌کنم. بیش‌تر اوقات دانش‌آموزان فراموش می‌کنند لوازم تحریر خود را (مدادها، خط‌کش‌ها، چسب) ببرند. آیا استفاده از این وسایل برای من جایز است؟ با توجّه به این‌که بیش از یک بار مقابل دانش‌آموزان اعلام کردم و به آن‌ها گفته‌ام اگر کسی وسیله‌ای در آزمایشگاه دارد، بیاید بگیرد و وگرنه این وسایل به سطل زباله انداخته می‌شود. آیا جایز است که این وسایل برای آزمایشگاه یا مدرسه استفاده کنیم؟

 

جایز نیست؛ مگر این‌که رضایت همه‌ی آن‌ها را بگیرد.[۱]

 

 

 


[۱] حسینی سیستانی، استفتائات: ۴۱۵، س ۱۶۳۸٫

وسایل پیدا شده در حیاط مدرسه


اگر معلّم مقداری مال یا لوازم تحریر را که در حیاط مدرسه افتاده پیدا کند، آیا جایز است آن را بردارد تا به مسئول مربوطه بدهد؟ با توجّه به این‌که مسئول این کار قاعدتاً یا اطّلاع رسانی نمی‌کند یا اطّلاع‌رسانی شرعی نمی‌کند.

 

اگر این وسایل و مال‌ها را به دست صاحبانش نمی‌رساند، برداشتن آن جایز نیست؛ و الله العالم.[۱]

 

 

 


[۱] تبریزی، صراط النجاه ۳: ۴۰۶‌، س ۱۱۹۹٫

معرفی لُقَطه به مدت یکسال

راوی می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد «لقطه» (پیدا شده) پرسیدم حضرت فرمودند:

«تُعَرَّفُ سَنَهً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً قَالَ وَ مَا کَانَ دُونَ الدِّرْهَمِ فَلَا یُعَرَّفُ.»

 

الکافی (ط – الإسلامیه) / ج‏۵ / ص۱۳۷

 

کم یا زیاد آن باید یک سال معرفی شود ولی کمتر از درهم نیازی به معرفی ندارد.

بهترین کار با اشیاء پیدا شده

از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمودند:
«أَفْضَلُ مَا یَسْتَعْمِلُهُ الْإِنْسَانُ فِی اللُّقَطَهِ إِذَا وَجَدَهَا أَلَّا یَأْخُذَهَا وَ لَا یَتَعَرَّضَ لَهَا فَلَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَکُوا مَا یَجِدُونَهُ لَجَاءَ صَاحِبُهُ فَأَخَذَهُ.»

من لا یحضره الفقیه / ج‏۳ / ۲۹۷

 

بهترین کارى که انسان باید در مورد شى‏ء پیدا شده‌ ‏‌اى که مى‏‌یابد انجام دهد آنست که هنگامى که مالى را یافت آن را برندارد و متعرّض آن نشود، و اگر مردم آن‌چه گم شده‌بود برنمى‌‏داشتند، صاحبش مى‏‌آمد و آن را برمى‏‌داشت. [۱]

ادامه مطلب …

قسمت ۲: شکلات خوشمزه

بعضی از بچه‌ها از خستگی کنار حیاط نشسته بودند؛ بعضی دیگه در رختکن داشتن لباس‌هاشون رو عوض می‌کردند و چندتا دیگه در حال رفتن به سمت خونه‌هایشون بودند. فقط امیر بود که هنوز داشت با توپ بستکبال به طرف حلقه پرتاب می‌کرد. این حال و روز بچه‌های ما بعد از زنگ ورزش بود.

من هم جلوی دفتر مدرسه، با پدر و مادر محمدحسن که برای بردنش اومده بودند، مشغول صحبت بودم. داشتم گزارشی از وضعیت فرزندشون به اون‌ها می‌دادم که دیدم صادق، پشت سر اونها، بالا و پایین می‌پره و انگار می‌خواد چیزی به من بگه؛ یه جعبه شکلات با بسته‌بندی زرد زنگ هم در دستش بود و مرتب تکان می‌داد.

صادق خیلی بامزه و دوست‌داشتنی است؛ کمی چاق و تپل و همیشه کیک یا شکلاتی در دست! حتی به کاغذهای کیک هم رحم نمی‌کنه! چند وقت پیش هم که برای رفع اشکال یک مساله پیشم اومده بود، تنها راهی که تونستم مساله رو بهش تفهیم کنم استفاده کردن از مثال‌های کیک و کلوچه‌ای بود.

تصور کنید صادق با چنین شخصیت با مزه‌ای پشت سر پدر محمدحسن، مدام می‌پرید و اون جعبه شکلات رو به من نشان می‌داد؛ هر چه سعی می‌کردم چیزی به روی خودم نیارم، تلاش صادق بیشتر می‌شد تا اینکه بعد از مدت کمی دیدم آمده بین من و پدر محمدحسن و پشت سر هم صدا می‌زنه:

«آقا … آقا … یه چیزی … آقا»

ادامه مطلب …