نوشته‌ها

غیبت

دو تعریف متفاوت برای «غیبت» بیان شده است:

  1. ذکر عیب مخفی مؤمن در غیاب او.
  2. ذکر عیب مؤمن در غیاب او به‌طوری که اگر بشنود، بدش آید و ناراحت شود.

تربیت جنسی از منظر قرآن و حدیث

در این کتاب کاربردی و آموزشی، با تحقیق در آیات و روایات، اهداف، مبانی، اصول و روش های تربیت جنسیِ مبتنی بر آن مبانی و اصول، استخراج و تبیین شده است. در این اثر معیارهای رفتارهای بهنجار جنسی و تمایز آن از رفتارهای ناهنجار مطرح شده و نمونه هایی از آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب حاضر با توجه به تجربه های بشر و مشکلات جنسی امروز جوامع، سعی کرده است در پرتو آموزه های قرآنی و حدیثی، سمت و سوی تربیت جنسی را تبیین کند و آگاهی های مناسبی برای والدین و مربیان فراهم آورد.

این کتاب با متنی ساده و مملو از مراجعات به نظریات مختلف جامعه شناسانه و روان ‌شناسانه، محتوایی غنی با رجوع به آیات و احادیث در این حوزه فراهم کرده است. بخش اول این کتاب، مبانی تربیت جنسی است که در فصل‌ های مبانی و کلیات، مبانی تربیت جنسی، مبانی و اصول تربیت جنسی، به طرح اصول مرتبط با مبنای وجود غریزه جنسی، تمایل به معنویت و فضیلت دوستی، نیاز به انسان همدم، زیبا دوستی و نیاز به محبت پرداخته است.

در بخش دوم شیوه ‌های آموزش و تربیت جنسی، در قالب شیوه ‌های تربیت جنسی پیش از ازدواج، در دوره‌ ازدواج و پس از آن مورد بحث قرار گرفته است.

بخش سوم در رابطه با رفتارهای ناهنجار جنسی است که در آن پس از بررسی عوامل و راه‌ های پیشگیری و درمان این نوع رفتارها، به بحث درباره انواع ناهنجاری جنسی و عوامل ناهنجاری ‌های جنسی پرداخته شده است.

ویژگی مهم این کتاب این است که ضمن بحث و طرح مسئله‌ دقیق با رجوع به روایات مربوطه، دایره ‌المعارفی از دستور العمل ‌های روایی مربوط به ازدواج و تربیت جنسی از تغذیه تا احکام مربوط به زمان و مکان‌ های مستحب و … را مورد نظر قرار داده است. رجوع به مباحث علمی، در ضمن رجوع به مباحث حدیثی، از این کتاب هم گنجینه خوبی برای محققین و هم مجموعه خوبی برای رجوع افراد در شرف ازدواج، تربیت فرزند و … فراهم آورده است.

در این کتاب، توصیه های بسیار کاربردی برای پیش از ازدواج، زمان ازدواج و راه های بهبود روابط زناشویی و پرهیز از افراط و تفریط و راه های رضایت بیشتر زوجین از روابط جنسی (شرایط زمانی، مکانی و روانی)، تربیت فرزندان از کودکی تا بلوغ، با توجه به دستورات اسلام در خصوص آشنایی با مسائل جنسی و … درج شده است. در این زمینه‌ها علاوه بر ذکر آیات و روایات، نظرات کارشناسان برجسته داخلی و خارجی همراه با تحلیل های مشاوران خانواده نیز در کتاب دیده می شود.

حجت الاسلام «علی نقی فقیهی»، نویسنده کتاب که عضو انجمن تعلیم و تربیت حوزه نیز هست درباره این کتاب می گوید:

«تربیت جنسی باید از همان ابتدای طفولیت به گونه ای انجام شود که بتواند آرامش را در انسان‌ها تامین کند. از دیگر خصیصه هایی که همه انسان‌ها دارند، زیبایی پسندی است. این قوه، به عنوان استعداد باید بارور شود. در هر مرحله ای از تربیت جنسی، آدمی از دوره طفولیت تا بزرگسالی مسایلی را زیبا می داند. از این رو، «زیبا پسندی» از نکات مهم جهت دهی به مسیر رشد بشر است. البته این مقوله جنبه های مادی و معنوی دارد که باید پرورش آن به گونه ای باشد که هم زیبایی های مادی و هم زیبایی های معنوی را در بر بگیرد و انسان به تدریج زیبایی های معنوی را بر مادی ترجیح دهد …

اگر از دوران کودکی، پایه تربیت جنسی فرزند به درستی و در خانواده ای سالم و بالنده شکل گیرد به گونه ای که والدین آگاهانه در خصوص نیاز‌ها و شرایط فرزند آگاهی داشته باشند و با وی دوستانه رفتار کنند، مشکلات به طور چشمگیری کاهش می یابد. چنان که بررسی‌ها نیز نشان می دهد افرادی که در خانواده های آشفته رشد یافته اند بیشتر در برابر آسیب‌ها و بزهکاری‌ها هستند. از نکات موثر در شکل گیری شخصیت فرزند سالم، بروز رفتارهای مهرآمیز به وسیله والدین است، زیرا شواهد حکایت از آن دارد که کمبود محبت به بروز مشکلاتی مانند چالشهای جنسی در فرزندان منجر می شود. در روایتی آمده فردی به امام صادق علیه‌السلام گفت: شما به فرزندانتان بسیار محبت می کنید در حالیکه وی امام بعد از شما نیست. امام علیه‌السلام فرمودند: به دو جهت محبت می کنم؛ نخست به خاطر خودش و سپس برای همان برادری که قرار است امام باشد. براساس این آموزه تربیتی، چنان‌چه شاکله شخصیتی فرزندان با محبت شکل گرفت، آن‌ها دیگر دچار انحراف و اعوجاج نمی شوند.»

قسمت ۳: پول پدری

تیک تیک ثانیه‌شمار ساعت، دیگه برای همه تکراری شده بود. مامان که کمی از دیر کردن نسرین نگران شده بود، مدام به ساعت نگاه می‌کرد و از بابا می‌پرسید:

امشب نسرین دیر نکرده؟ مگه مدرسه تا ساعت چند براشون کلاس جبرانی گذاشته بود؟ آقا پاشو یه زنگ به مدرسه‌شون بزن!

بابا هم برای اینکه از دخترش دفاع کنه، یه جوری که وانمود کنه که خودش هم اصلاً نگران نیست، گفت:

نه خانم، نگران نباش، الان دیر یا زود از راه می‌رسه؛ از طرفی هم خوبه دیر بیاد؛ ما بیشتر فرصت داریم برای جشن تولدش خونه رو آماده کنیم.

بعد بابا رو کرد به من و محسن و گفت:

پسرها! شما هم اگه ایده‌ای دارید تا جشن تولد امشب، برای نسرین شیرین‌تر بشه بگید… به هر حال خواهرتونه.

از بابا این حرف‌ها عجیب نبود؛ هم به هر حال نسرین، دختر یکی یه دونه‌اش بود و او رو خیلی دوست داشت و هم می‌خواست ما نگران دیر کردنش نشیم و هم این انتظار تلخی که برای اومدش می‌کشیدیم خسته کننده نشه.

نیم‌ساعتی، خودمون رو به آماده‌ کردنِ بیشتر وسایل جشن مشغول کردیم که یک دفعه زنگِ درِ خانه به صدا در آمد؛ خانم بلاخره تشریف آوردند …

معلوم بود که بابا از اومدنش خیلی ذوق کرده‌اند؛ به هر کدوم از من و محسن یک فِشفِشه داد که با ورود نسرین اون‌ها رو روشن کنیم؛ مامان هم دوید و کیک تولد رو با شمع‌هاش آورد. همین که نسرین وارد خونه شد بابا او رو در آغوش گرفت و تولدش رو تبریک گفت. پیش خودم گفتم:

عجبا!! انگار نه انگار این همه دیر کرده، حالا اگه من دیر کرده بودم باید هزارتا جواب می‌دادم که تا الان کجا بودم!

من تمام شخصیت بابام رو خیلی دوست دارم به جز این تبعیض بین ما و نسرین. دیگه به هر حال نسرین خانمِ بابا هستن دیگه!

خلاصه خستتون نکنم، با یه شور و حالی اون شب، تولد خواهرم برگزار شد؛ من و محسن با همدیگه یک مانتوی خیلی گران به عنوان کادوی تولد بهش دادیم، (بگذریم که البته پولش رو بابا بهمون داده بود وگرنه حاضر نبودیم اون مانتو رو بخریم) مامان هم یک روسری خیلی خوشگل بهش کادو داد. بابا هم یک فکر جالبی برای هدیه‌ی تولدش کرده بود:

مقدار نسبتاً زیادی پول رو (که البته ما نهایتاً نفهمیدیم چقدر بود) در پاکت زیبایی گذاشته بود و به نسرین داد و گفت:

دختر گلم، این هم کادوی من؛ از یکی از دوستانم -که از اعضای انجمن اولیا و مربیان مدرسه‌تون هست- شنیدم قراره از فردا یک نمایشگاه کتاب خیلی گسترده در مدرسه‌تون برگزار بشه. بهترین کتاب‌های کمک درسی و اخلاقی و مهارتی و … رو قراره بیاورند و با تخفیف خیلی خوبی بفروشند.

همه‌ی این پول، هدیه‌ی من به تنها دختر عزیزم هست ولی می‌خوام یه قولی هم بهم بدی و حتماً حتماً حداقل با یک پنجم این پول برای خودت از نمایشگاه کتاب مدرستون یه سری کتاب بخری.

نسرین که از دیدن این همه کادو خیلی خوشحال شده بود، به بابا قول داد و از همه‌ی ما برای هدیه‌ها تشکر کرد.

غافل‌گیری‌های بابا برای اون شب تمومی نداشت؛ زنگِ در به صدا در اومد و معلوم شد که بابا برای شام، از بهترین رستوران محله غذا سفارش داده تا بیش از پیش به نسرین خوش بگذره.

اون شب با تمام خوشی‌هاش برای نسرین تموم شد؛ البته بماند که رفتارش اون شب کمی عجیب بود؛ اگرچه از جشن تولدش خوشحال شده بود ولی خیلی نگاهش به گوشیش بود، مثل کسی که منتظر پیام کسی هست. اگه پیامی هم براش می‌اومد، سریع گوشیش رو بر می‌داشت و با یه ذوقی جواب می‌داد و باز هم منتظر پیام بعدی؛ انگار نه انگار ما هم در کنارش بودیم…

صبح فردای اون روز، مامان صبحانه رو برای من و نسرین آماده کرد و خودش رفت و خوابید. تقریباً بیشتر روزها من و نسرین تنهایی با هم صبحانه می‌خوریم و حتی تا یه جایی از مسیر رو در راهِ رفتن به مدرسه با هم میریم. جالب بود که اون روز کادوهای دیشب من و محسن و مامان رو پوشیده بود. همین باعث شد که من سرِ صحبت رو باز کنم:

چه باحال شدی… خیلی بهت میاد!

ممنونم داداش، دستت درد نکنه

راستی با پول بابا می‌خوای چه کتاب‌هایی بخری؟

کتاب بخرم؟ برای چی کتاب بخرم؟!

همون که بابا گفت که با یک پنجم اون پول، کتاب بخر.

آهان … فهمیدم. واقعاً دلت خوشه… کی حوصله داره کتاب بخونه، الان یه عالمه خرج دارم که انجام بدم؛ کتاب خریدن دیگه چیه!

من که یک دفعه جا خورده بودم و داشتم از این حرفش شاخ در می‌آوردم، با تعجب پرسیدم:

آخه بابا گفت حتماً با اون مقدار کتاب بخر

آره، بابا گفت ولی برای خودش گفت! من می‌خواستم کلی چیزهای جور وا جور برای خودم بخرم. همه‌ی پول تو جیبی‌هام رو دیشب خرج کردیم و خیلی هم خوش گذشت.

دیشب؟ مگه دیشب کلاس فوق‌العاده در مدرسه نداشتید؟

دیگه حسین داری خیلی سوال می‌پرسی! زود باش صبحانه‌ات رو تموم کن امروز کمی عجله دارم … بدو، زود باش!

خیلی حس بدی بهم دست داد… آخه واقعاً نامردی بود! این همه بابا، نسرین رو دوست داره، اصلا لباسی که امروز پوشیده بود رو در حقیقت بابا براش خریده بود؛ بعد سر سفره‌ای که بابا برامون فراهم کرده بود، در خونه‌ای که بابا در اختیارمون گذاشته بود و با پولی که بابا بهش داده بود گفت «بابا برای خودش گفته»!!

اصلاً فکر نمی‌کردم نسرین این طوری فکر کنه! خیلی بی‌انصافی و نامردی بود که جواب این همه محبت رو می‌خواست این طور بده.

در حالی که مات و مبهوت بودم، با نسرین با هم رفتیم از درِ خونه خارج بشیم که کفش‌هاش رو دیدم و یادم افتاد بابا اون کفش‌ها رو برای روز دختر یعنی میلاد حضرت معصومه علیها سلام براش هدیه گرفته بود و بیش از پیش، از این رفتارهای نسرین بدم اومد.

در راه هم خیلی انگیزه‌ای برای حرف زدن باهاش رو نداشتم که نزدیک یک ایستگاه اتوبوس بهم گفت:

حسین تو بقیه‌ی راه رو تنها برو، من کمی اینجا کار دارم

من هم که اصلا حوصله‌اش رو نداشتم، باهاش خداحافظی کردم و راه خودم به سمت مدرسه رو ادامه دادم. در تمام مسیر داشتم یک سنگ کوچکی رو مرتباً شوت می‌کردم و به این فکر می‌کردم که برای چی این قدر حالم گرفته شد؟ نکنه حسودیم نسبت به محبت بابا به نسرین بود که این جوری داشت خودش رو نشون می‌داد یا واقعاً این کار نسرین زشت و نامردی بود که نمک بخوری و نمکدون بشکونی!

پاکدامنی و عفاف

آیت الله سیستانی:

دختران را به پاکدامنی و عفاف سفارش اکید می‌کنم؛ زیرا زن به خاطر ظرافتی که دارد، در برابر پیامدهای ناشی از بی‌توجهی به عفاف آسیب‌پذیرتر است، پس دختران باید مراقب باشند که فریب احساسات پوچ را نخورند و درگیر وابستگی‌های گذرایی نشوند که لذتشان فناپذیر، ولی پیامدهای ناگوارشان جاودان است، و دختران را نشاید که به چیزی جز زندگی پایدار که سعادت و خوشبختی آن‌ها را ضمانت می‌کند، بیندیشند؛ چه برازنده است زنی که با حفظ سنگینی و متانت ظاهر و رفتار خویش، به امر زندگی و کار و تحصیل خود می‌پردازد.

… تشکیل خانواده مایه انس و لذت انسان، و موجب جدّیت در کار است و وقار و احساس مسئولیت را در پی دارد و سبب می‌شود تا انسان همه نیروی خود را برای روز نیازمندی به کار گیرد و او را از بسیاری از امور نامشروع و پست حفظ می‌کند، تا جایی که در روایت آمده است: «هر که ازدواج کند نیمی از دین خود را پاس داشته است» و مهم‌تر از همه این موارد، تشکیل خانواده، سنّتی ضروری است که بیش از دیگر سنت‌ها بر آن تأکید شده و فطرتی است که انسان با آن سرشته شده است و هر که از این سنت روگردان شود به دشواری می‌افتد و به تنبلی و کسالت مبتلا می‌شود.[۱]

 


[۱] وب سایت معظم له: https://www.sistani.org/persian/archive/25268

مبادا وعده توبه شیطان فریبت دهد!

آیت الله سید احمد زنجانی:

حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکس چشمش را از حرام پر کند، خداوند در روز قیامت، چشم او را از آتش پر میکند، مگر اینکه توبه کند و برگردد؛ و هرکس با زنی که به او حرام است مصافحه کند، برمیگردد به خشم و غضب الهی؛ و هرکس معانقه و دست به گردن زنی که بر او حرام است بیندازد، در زنجیرآتش مقرون می شود با شیطانی که با هم به آتش انداخته می شوند.» مقصود آن است که زن در قرق باشد، مرد نامحرم از نگاه کردن و مصافحه و معانقه کردن با او خودداری کند. اسلام در این بارہ خیلی دقیق  امر به احتیاط و اجتناب کرده همین طوری که در ارتکاب این امور مرد، مورد خشم وعذاب الهی می شود زن هم اگر اطاعت او را بکند، او نیز همانطور به عقوبت مرد گرفتار خواهد بود مگر اینکه توبه و انابه کند. پس اگر خدا کرده کسی به محرم تو نگاه بد و یا با وی مصافحه و معانقه نامشروع بکند، چه قدر از او نفرت میکنی و از او دوری می کنی! حالا خودت نیز با محرم دیگری این گونه معامله کنی، از خودت هم باید بدت آید، تنفر کنی و فوراً توبه باید کنی. و مبادا با وعده توبه، شیطان فریبت دهد؛ با امروز و فردا کارت را بگذراند تا توفیق تویه و انابه هم درنیابی.[۱]

 


[۱] کتاب اربعینیات، ص ۲۸۷

خود را جای شاگرد خطاکار بگذار!

علامه کرباسچیان:

«از مهم ترین تعالیم اخلاقی، عیب پوشی است. مربی نباید در برخورد با دانش آموز خطاکار، پرده دری کند و آبروی او را ببرد؛ بلکه باید با نرمی و دلسوزی، مشکل او را پیدا کرده، در رفع آن بکوشد. خداوند عالم در قرآن کریم می فرماید:  وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما  (الفرقان ۷۲) «بندگان شایسته ی خدا از برخورد با اعمال ناپسند بزرگوارانه میگذرند»

 مربی باید خود را جای شاگرد خطاکار بگذارد و ببیند چرا او به این خلاف مبتلا شده است و سعی کند که وسیله ی اصلاح او را فراهم آورد. اگر او با بدبینی و عیبجویی به دانش آموز نگاه کند، هرگز نمی تواند مشکل او را درک کنند و راه حل اصلاح او را بیابد و نجاتش دهد. باید شخصیت و حریم بندگان خدا را حفظ کرد. نباید به محض این که از کسی گناهی دیدیم، پرده دری کنیم و ابروی او را ببریم و راه سعادت و کمال را برای همیشه بر او ببندیم؛ بلکه باید عیب دیگران را بپوشانیم و شخصیت انان را محترم شماریم تا به این وسیله ارزش خودشان را بفهمند و توبه کنند.

متأشفانه بعضی معلمان آبروی شاگردان خود را می برند و برای خوش آمد خودشان، شخصیت آنها را خرد می کنند. هر کس با آبروی انسانها بازی کند و شخصیت آنان را خردسازد، خدا را به غضب آورده است و در نتیجه از انسانیت فرسنگ ها دور خواهد شد.

اگر شاگردان ما عیب و گناهی دارند، ما هم به عیب ها و گناهانی مبتلاییم و اگر می خواهیم خداوند عالم از گناهان ما بگذرد و با نظر لطف و رحمت با ما رفتار کند، باید عیب دیگران را نادیده بگیریم و از خطاهایشان بگذریم. آیه ی شریفه می فرماید:

«وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم‏»

جوانی به مرحوم آقای قوام – که از بزرگان اهل منبر تهران بودکلماتی توهین آمیز گفت. به او گفتند: آقای قوام صاحب مقاماتی است و تو جوانمرگ خواهی شد. وقتی خدمت مرحوم قوام رسید و از گفته های خودش معذرت خواست، ایشان گفتند: کی؟ کجا؟ چی؟ و به طوری این کلمات را ادا کردند که آن جوان خوشحال شد و گفت: الحمدلله ایشان کلمات زشت مرا نشنیده است. آری، بزرگان این طورند.[۱]

 


[۱] وصایای استاد، ص ۶۹ و ۷۰

فرقی بین کنایه و تصریح نیست!

ملا احمد نراقی:

فرقی نیست در حرمت «غیبت»، میان کنایه و تصریح، بلکه بسا باشد که کنایه بدتر باشد. و «غیبت» به کنایه، مثل اینکه گویی: الحمدلله که خدا ما را مبتلا نکرد به همنشینی ظلمه، یا به حب ریاست، یا سعی در تحصیل مال. یا بگویی: نعوذ بالله از بی‌شرمی، یا خدا ما را محافظت کند از بی‌شرمی، و غرض از اینها کنایه به شخصی باشد که مرتکب این اعمال باشد. و بسا که چون خواهد که «غیبت» کسی را کند از راه ریا و تشبه به صلحا ابتدا مدح او را می‌کند و مذمت خود را نیز می‌کند چنانچه می‌گوید: فلان شخص چه بسیار خوب شخصی بود و روزگار او را نیز مثل ما کرد و از دست شیطان خلاصی نیافت. و بعضی از «غیبت» کنندگان هستند که چون می خواهند «غیبت» مسلمانی را کنند از راه نفاق، غم و اندوه خود را بر حال آن شخص اظهار می کنند و حال اینکه در دل خود، هیچ اندوهی ندارند، چنانکه می‌گویند: آه، چه قدر غصه خوردم دلم سوخت به جهت فلان شخص که بی آبرو شد. یا فلان عمل از او سرزد. یا به او اهانت رسید. خدا امر او را به اصلاح آورد. و این منافق اگر دوست او بودی و غم و اندوه او را خوردی پس اظهار حزن و دعا از خباثت باطن اوست و شیطان لعین او را بازیچه خود قرار داده، بر او امر را مشتبه کرده و بر ریش او می خندد و حسنات او را به باد می دهد و او چنان پندارد که خوب می کند. و نمی داند که تیزبینان عالم دانش و بینش، از احوال و اوضاع بیرون او، احوال درونش را درک می نمایند.[۱]

 

 


[۱] ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص۴۶۸

دختران و پسران در دانشگاه

 

ارتباط دختر و پسر در دانشگاه تا چه اندازه مجاز و شرعی است؟

 

نگاه به بدن و موی زن نامحرم حرام است و هم‌چنین نگاه به دست او تا مچ و به صورت او اگر به‌قصد لذّت باشد یا اگر ترس وقوع در گناه داشته باشد حرام است و بودن زن و مرد نامحرم در جای خلوت که احتمال ارتکاب معصیت برود حرام است و هم‌چنین ردّ و بدل صحبت‌های آلوده و محرّک شهوت جایز نیست.[۱]

 

 

 


[۱]. وحید خراسانی، مجموعه استفتائات، ص ۳۹۴، س۶۴۸٫ (به استناد منهاج الصالحین، ج۳، ص ۲۹۳، م۱۲۳۲٫)

پسران و دختران خردسال

فردی مدرسه‌ای را برای این‌که دانش‌آموزان کم سنّ و سال، دروس رسمی و دولتی را همراه با علوم دینی فرابگیرند، افتتاح کرده است. آیا اختلاط پسران خردسال و دختران با یقین به این‌که اگر دختران را از رفتن به این مدرسه بازداریم، بهره‌مندی آن‌ها از فوایدِ [تربیت و علوم] دینی از بین می‌رود، جایز است؟

 

اختلاط دو جنس مختلف با توجّه به این‌که نزدیک سنّ بلوغ‌اند، جایز نیست؛ و الله العالم.[۱]

 

 

 


[۱] موسوی خویی، صراط النجاه (محشّی)، ج ۱، ص ۳۳۱‌، س ۹۰۸٫

اختلاط در مدارس

 

اگر انسان بداند که اختلاط حتماً روزی منجر به بروز فعل حرامی توسّط یک دانش‌آموز پسر یا دختر خواهد شد، اگرچه به اندازه‌ی یک نگاه حرام، آیا اختلاط دو جنس در مدارس متوسّطه و راهنمایی جایز است؟

 

در صورت مذکور جایز نیست.[۱]

 

 

 


[۱] حسینی سیستانی، فقه للمغتربین، ص ۲۲۵، س ۳۲۹٫